نمیدانم...
نمیدانم چه دنیاییست که دلها سنگ میبینم!
به دریا صید ماهی میروم خرچنگ میبینم!
حنای جمله عطاران همه بی رنگ میبینم!
تمام عهدو پیمان ها پر از نیرنگ میبینم!
نمیدانم...
چرا من کودک یک ساله را دل تنگ میبینم!
نمیدانم چه دنیاییست که دلها سنگ میبینم!
به دریا صید ماهی میروم خرچنگ میبینم!
حنای جمله عطاران همه بی رنگ میبینم!
تمام عهدو پیمان ها پر از نیرنگ میبینم!
نمیدانم...
چرا من کودک یک ساله را دل تنگ میبینم!